تعریف مسکن از این جهت برای سیاست پژوهان به ویژه در کشور هایجهان سوم اهمیت راهبردی دارد که ممکن است بسیاری از آن چه که در آمار موجود و یابرنامه ریزی های آینده مسکن تلقی می شود در برخی از تعاریف به کلی مصداق یک واحدمسکونی نباشد. از این رو یکی از مهم ترین پرسش هایی که در ابتدای بررسی های یکخبرنگار سیاستی و یا یک سیاست پژوه باید مورد توجه قرار گیرد، پرسش از تعریف مسکناست.
به دلیل گستردگی وپیچیدگی مفهوم مسکن و ابعاد متنوع آن نمی توانتعریف واحدی از آن ارائه داد. به طور کلی «مسکن» به عنوان مکان فیزیکی، سرپناهی استکه نیازهای اجتماعی، روانی و امنیتی اعضای خانواده درآن تأمین می شود. مفهوم مسکنعلاوه بر مکان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز دربر می گیرد که شامل کلیه خدمات وتسهیلات ضروری موردنیاز برای به زیستن خانواده و طرح های اشتغال، آموزش و بهداشتافراد است.
در دومین اجلاس اسکان بشر "Habitat" که درتاریخ ۱۹۹۶ دراستانبول برگزارشد، مسکن مناسب چنین تعریف شده است: « سرپناه مناسب تنها به معنایوجود یک سقف بالای سرهر شخص نیست؛ سرپناه مناسب یعنی آسایش، فضای مناسب، دسترسیفیزیکی و امنیت مناسب، امنیت مالکیت، پایداری و دوام سازه ای، روشنایی، تهویه وسیستم گرمایی مناسب، زیرساخت های اولیه مناسب از قبیل آبرسانی، بهداشت و آموزش، دفعزباله، کیفیت مناسب زیست محیطی، عوامل بهداشتی مناسب، مکان مناسب و قابل دسترسی ازنظر کار و تسهیلات اولیه است، که همه ی این موارد باید با توجه به استطاعت مردمتامین شود.»
:: موضوعات مرتبط:
مقالات شهرسازی،
، :: برچسبها:
مسکن,
برنامه ریزی مسکن ,
مبانی مسکن,
آشنایی با مبانی برنامه ریزی مسکن , :: ادامه مطلب
گويا امروزه مسكن فقط بايد محلي يراي سكونت باشد نه براي آرامش روحي و رواني افراد خانوار :زيرا بسياري از سودجويان و ماده پرستان دنياي غرب ، منزلي طراحي مي كنند كه تنها تامين كننده سودشان باشد ، ديگر روح و روان براي آنها بي معنا شده است و اين دقيقا نقطه مقابل معماري ايراني و اسلامي است كه ديروز معمار ايراني ، بنايي ، خانه اي و … را با مردم و براي مردم مي ساخت كه روح و جان و آرامش خانواده اولين هدف او بود . و سكونت دردرجه دوم قرار مي گرفت و با كمال تاسف دنياگرايي و سودمداري دنياي غرب امروزه در حال رسوخ به فرهنگ و نهاد معماري ماست و بعضي از معماران تحصيلكرده دانشكده هاي غرب به آن خوشامد مي گويند و آن تدابير معماري غريبه با فرهنگ ما را به اجرا مي گذارند .
آري معماري امروزه ما ، به جاي گرايش به فرهنگ ايراني و اسلامي خودمان ، به ( مدهاي غربي ) گرايش پيدا كرده است و خواسته يا نا خواسته در مسيري افتاده است كه ما را از اصل وخويش دور مي كند و گويا بعضي از مردم جامعه هم ، مدتي كوتاه ، آن را پاسخي رضايت بخش به خواسته اي خود مي پندارند كساني كه ناخرسندي به دل راه مي دهند و اندكتر از آنان نيزكساني هستند كه ناخشنودي خود را در قالب اظهارات صادقانه و اگاهانه با ديگران در ميان بگذارند تا بلكه مانعي بر سر راه تخريب ارزشهاي فرهنگي و معماري جامعه ما باشد :: موضوعات مرتبط:
مقالات شهرسازی،
، :: برچسبها:
اصول و مبانی برنامه ريزی شهری,
اصول و مبانی,
مبانی برنامه ريزی شهری, :: ادامه مطلب
انچه در رابطه با مطا لعات شهرنشینی، توسعه شهری،سیاست گذاری وبرنامه ریزیهای هدایت توسعه وگسترش شهری حائز اهمیت بسیار است :تولید ادبیات نظری وطرح نظریاتیاستکه مطالعات مذکور بتوانند با در نظر داشتن انها انجام شوند .
امروزه با کمی دقت در میابیم ،علت کلیشه ای وتقلیدی بودن اغلب برنامه ریزی ها وبهمین سبب ناکارامدی انها علاوه بر وجود موانع اقتصادی ، سیاسی وناهنجاری های موجود ، کمبود چنیناندوخته هایتئوریک است .
نکته بسیارمهم دیگرا ینکه :به علت کمبود مطالعات واندوخته های نظری مذکور وعلاوه بران ، ناچیز بودن ، اشاعه انها در افکار عمومی ، هنگامی که فرصتی برای تجدید نظرهای اساسیفراهم می شود (فرضا" زمانتجدید نظر وهماهنگ نمودن اهداف برنامه ریزی ها ، در سا لهای بعد از انقلاب ، با اهدافی که تضمین کننده منافع جمعی بودند) اصولا شرایط سیاسی لازم( فرضا" حمایت افکار عمومی )بر ای اعمال تجدید نظرهائی که تامین کننده منافع جمعی است ، فراهم نگردید .بنابر این ، دست اندر کاران ومشاورانشان ، گوئی در عمل چاره دیگری جز تکرار راه حلهای به بن بست رسیده وازمون شده قبلی را ندا شتند !